نقدی بر فمینیسم
زن و مسئله ای به اسم تساوی
«به زبان میگوییم زن و مرد مساوی هستند، هر دو انساناند و دارای کمالات هستند؛ اما این گفتن کافی نیست؛ در مقام عمل، قانونگذاری و اجرا باید این حقیقت را ببینیم.» شاید فمینیستیترین سخنی که یک مقام حکومتی تاکنون به زبان رانده است همین جملات بالا باشد.
نکته جالب اینجاست که در بسیاری از موارد وقتی جریانهای حاکم به سمت جایگاه دهی به زنان میروند، همین جماعت همیشه مدعی بدون در نظر گرفتن واقعیتهای موجود همه را به ظاهر سازی و تحرکات پوپولیستی متهم میکنند اما همه چیزی که خودشان از حقوق زن مطرح میکنند در برهنگی و کالایی کردن زن خلاصه میشود.
پیش از آغاز به نقد این تفکر، بیان این نکته به عنوان مقدمه ضروری است که برای فهم حقیقت، نباید به اکثریت و اقلیت توجهی کرد. حقیقت، تابع خواست مردم نیست و با رویآوری (اقبال) یا رویگردانی (اِعراض) آنان تغییری نمیکند. مثلا اگر همه مردم کره زمین تجمع کنند و علیه نقطه جوش آب شعار بدهند و خواستار تغییر آن بشوند باز هم آب در صد درجه به جوش خواهد آمد. زیرا حقیقت غیر از اعتبار است. هر چه دست انسانها در امور اعتباری باز است و میتوانند بنا به امیالشان تغییرش دهند در امور حقیقی تنها نظارهگر و گزارشکنندهاند. بنابراین اگر پژوهشی مثلا به این نتیجه رسید که خانمها احساسیاند و مناسب منصب قضا نیستند با تجمع و پلاکارد نمیتوان این واقعیت خارجی را عوض کرد. اگر چه میتوان خلاف این واقعیت (fact) قانون وضع کرد. اما میزان کارآمدی آن قانون مانند میزان موفقیت شنا در جهت مخالف آب است! توجه به این مقدمه بلند، نکات زیر را فهمیدنیتر میکند:
1. از تساوی زن و مرد نمیتوان نتیجه گرفت که حقوق، وظایف و تکالیف یکسانی دارند. برابری زن و مرد به این معناست که هر دو در پیمودن مسیر قرب الهی یک اندازه استعداد و توان دارند و خداوند یکی را از دیگری خداجوتر و مؤمنتر نیافریده است. این که از تساوی به این معنا، برابری در حقوق و اعطای مسئولیت را نتیجه میگیرید مغالطهای بیش نیست.
2. حضور زنان در جامعه و تصدی مناصب اجتماعی اگر چه ذاتا حرام نیست اما باید به گونهای باشد که آنان را از تکلیف مهم مادری و همسری بازندارد. مادری که صبح سر ساعت هفت و نیم در بانک، کارخانه یا ادارهاش حاضر میشود و ظهر خسته و کوفته به خانه بازمیگردد هیچ گاه نخواهد توانست - آن چنان که وظیفه دارد – رسالت مادری و همسری را به نیکی انجام دهد. بنابراین مجبور است یکی را به نفع دیگری قربانی کند. در این زمینه اگر چه استثناء وجود دارد اما استثناء قاعده را نقض نمیکند.
3. حتی اگر خانمی بتواند کار بیرون و داخل را با هم جمع کند باز هم شکست خورده است؛ زیرا خداوند جسم و روان بانوان را لطیف طراحی کرده است. در شرایطی که برخی مردان زیر بار استرس و فشار کاری بیرون کمر خم میکنند و گاه وقتی به منزل میرسند حوصله گفتگو با خانواده خود را ندارند وضعیت بانوان لطیف، زودرنج و آسیبپذیر مشخص است!
4. ممکن است گفته شود «این حرفها شایعاتی است که مردها به آن دامن زدهاند. زنها قوی و محکماند و میتوانند همزمان از پس مشکلات درون و بیرون برآیند.» در پاسخ باید گفت بر فرض که این اتفاق هم بیفتد بانوان شاغل هزینه سنگینی بابت آن پرداخت خواهند کرد. زیرا در طولانی مدت لطافت و جذابیت زنانه خود را از دست میدهند و همین مساله ممکن است مردانشان را به سمت رفتارهای انحرافی خارج از خانواده بکشاند که در این صورت هر دو طرف بازنده خواهند بود.
5. اشتباه نشود! جامعه در برخی مشاغل به بانوان نیاز دارد. معلمی، پرستاری، طبابت، مشاوره و ... از جمله کارهایی است که زنان هم باید پا به پای مردان به آن بپردازند تا نیاز جامعه تامین شود. سخن بر سر آن است که پا را از حد نیاز و ضرورت نباید فراتر گذاشت که توازن نظام آفرینش را به هم میریزد.
نکتهای که مروجان تفکر فمینیستی از آن غافلند معنای دقیق شایستهسالاری است که اتفاقا ایشان به آن تاکید میکند. شایستهسالاری به این معناست که هرکس متخصصتر، متعهدتر و باتجربهتر و در یک کلام توانمندتر باشد به مناصب مدیریتی دست پیدا کند. اما وقتی به شعارهای این جماعت مراجعه میکنیم اصلا صحبت از حوزه های تخصصی نیست و حتی تخصص نیست و فقط به تساوی در پوشش، تساوی در شغلهای غیر مناسب برای بانوان، رفتن به اماکنی مثل ورزشگاه ها و چیزهایی از این قبل به عنوان نماد تساوی مطرح میشود.
6. در سالهای اخیر پروپاگاندای غیر انسانی غربی و نیز صاحبان تریبون و نیز شبکه های تلویزیونی جهانی در سریالها، پیامهای بازرگانی و برنامههای مختلف آن چنان بر طبل زنسالاری کوبیدهاند که هیچ صدایی جز آن شنیده نشده است. اما این موضوع نباید منتقدان و اسلامخواهان را بترساند که از موضع برحقشان عقبنشینی کنند. اتفاقا جبهه حق در طول تاریخ همواره پیروان اندکی داشته است اما به قول قرآن کریم: «کَم مِن فِئَةٍ قَلیلةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثیرَةً؛ چه بسیار گروه اندکی که بر گروه فراوانی چیره شوند»(1) بنابراین سخن حق را باید بیلکنت به زبان آورد و از سرزنش سرزنشگران نهراسید.(2) همچنان که امیرمومنان میفرماید: « أَیُّهَا النّاسُ، لا تَسْتَوْحِشُوا فِى طَرِیقِ الْهُدى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ؛ ای مردم در راه راست از کمی پیروانش نترسید.»(3)
نکته قابل توجه این است که جنبشهای فمینیستی در ابتدای کار در غرب برای احقاق حقوق اولیه زن مانند حق مالکیت، حق دادرسی، حق میراث و سایر حقوق اولیه ای شروع شد که زن اروپایی از آن محروم بود و به جرئت میتوان گفت اگر اسلام در آن مجامع حکومت داشت زن اروپایی هیچگاه نیاز به چنینی جنبشی را احساس نمیکرد چرا که اسلام بدون جنگ و جنبش به حقوق واقعی زنان احترام گذاشته و خواهد گذاشت.
پینوشت:
(1) سوره بقره، آیه 249
(2) سوره مائده، آیه 54
(3) نهج البلاغه، خطبه 201
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}